FIT NATION: دستاوردها و دردهای وسواس ورزش آمریکا، توسط ناتالیا مهلمان پترزلا
در ژوئن گذشته، درست زمانی که استخرها دوباره برای فصل تابستان باز شدند، اداره پارک های شهر نیویورک همه برنامه های تناسب اندام استخر در فضای باز را که مشتاقانه منتظرش بودیم، به دلیل کمبود ناجی غریق لغو کرد. بدون کلاس شنا، بدون برنامه شنا برای بزرگسالان، بدون ساعت شنای دور. شناگران مشتاقی که در غیر این صورت در جلسات لغو شده صبح زود شرکت میکردند، اکنون خود را به استخرهای عمومی که قبلاً پف کرده بودند، اضافه کردند، در حالی که بچهها و والدین بیآزار به آن نگاه میکردند. مردم ناامیدی خود را در صف های مار در خارج از دروازه های استخر و در توییتر تخلیه کردند. چگونه ممکن است شهر در حمایت از یکی از آیین های تابستانی نیویورک شکست بخورد؟
در «ملت مناسب»، ناتالیا مهلمان پترزلا، مورخ و مربی تناسب اندام توضیح می دهد که چرا مکان هایی مانند استخرهای عمومی شهری با مشکل مواجه هستند. او ردیابی می کند که چگونه ایالات متحده به طور همزمان وسواس زیادی برای ورزش کردن پیدا کرد و نتوانست منابع لازم را برای آن فراهم کند. او تکامل نگرش آمریکاییها نسبت به ورزش کردن را در قرن گذشته دنبال میکند، از شکگرایی تا وسواس کامل: برای کسانی که میتوانند هزینههای آنها را بپردازند، اکنون کلاسهای تمرینی با دلار در دقیقه وجود دارد، و مربیهای شخصی به لوازم جانبی رایج برای افراد مرفه تبدیل شدهاند. حرفه ای ها – چیزی که قبل از سال 1990 برای هیچ کس غیر از ورزشکاران یا افراد مشهور غیرقابل تصور بود. او می نویسد: “مردم به جای وسایل اضافی لوکس مانند تعطیلات یا مد روز، برای تناسب اندام در بوتیک ها به دنبال وسایل ضروری مانند بنزین بودند.” مطالعه مخارج مصرف کننده در سال 2017. همیشه اینطور نبود و پترزلا ما را به سفری طوفانی می برد که چگونه به اینجا رسیدیم. او یک بار گفت در اواخر سال 1936، زمانی که جک لالان، چهره مشهور تناسب اندام، برای اولین بار یک باشگاه ورزشی را در اوکلند، کالیفرنیا افتتاح کرد، مردم فکر می کردند که او یک “شارلاتان و یک مهره” است. دکترها مخالف من بودند – آنها گفتند که ورزش کردن با وزنه همه چیز را از حمله قلبی گرفته تا بواسیر به مردم می دهد. که زنان شبیه مردان باشند.»
اما ذهنیتها تغییر کرد، و وقتی به فصلهای جدیدتر تاریخ پترزلا رسیدم، اغلب از اینکه آرزوهای فیزیکیام قابل پیشبینی هستند شرمنده بودم. او ظهور جنبش «قوی، لاغر جدید است» در اواسط دهه 90 را مرور میکند و اینکه چگونه ورزشکاران تلهژنی مانند آنا کورنیکووا، برندی چستین و میا هام زنانگی ورزشی را با بدنهای تراشیدهشدهشان رایج کردند. من آن موقع بچه بودم. جای تعجب نیست که من برای تعقیب یک هیکل گیج کننده به دنبال وایفیش بودم. با گذشت زمان، از ساعتهای طولانی تمرین هوازی برای وزنهبرداری پرهیز کردم، درست در زمانی که اینستاگرام شروع به پر شدن از تصاویر زنانی شد که به تبدیل شدن، افزایش وزن و عضلات برآمدهشان میپردازند. من همچنین متوجه شدم که چقدر مشارکت خود را در تناسب اندام به عنوان حق مادری یک زن گرفته بودم. وقتی خواندم که در سال 1967 بود که زنی به نام کاترین سویتزر، ماراتن بوستون را کامل کرد – و در حین انجام این کار توسط مدیر مسابقه مورد حمله قرار گرفت، لرزیدم. و وقتی در مورد اینکه چگونه در اوج رونق ایروبیک – فعالیتی که زنان بر آن تسلط داشتند – خواندم، نایک از ساختن کفشهای ایروبیک خودداری کرد، زیرا به قول یکی از معاونانش، تولید محصولاتی برای «ایروبیک» زیر استانداردهای آنها بود. یک دسته خانم چاق که با موسیقی می رقصند.»